مرغ سحر

این دنیا چیزی برایم نداشت،که وقتی در آن نباشم ،دلتنگ آن شوم، "همه دلبستگی هایم ابدی بودند".

مرغ سحر

این دنیا چیزی برایم نداشت،که وقتی در آن نباشم ،دلتنگ آن شوم، "همه دلبستگی هایم ابدی بودند".

سقط

وقتی مجبور شد،

     افکارش را سقط کند.

ابدیت

راهروی زندگی،

         در انتهایش به

              دروازه ابدیت رسید.

نهال

همچون زمینی، در حسرتِ نهال تو دروجودم .

مثنوی

مثنوی زندگی ام

 

        یک بیت، بیشتر نداشت.