این دنیا چیزی برایم نداشت،که وقتی در آن نباشم ،دلتنگ آن شوم، "همه دلبستگی هایم ابدی بودند".
این دنیا چیزی برایم نداشت،که وقتی در آن نباشم ،دلتنگ آن شوم، "همه دلبستگی هایم ابدی بودند".
شب ها که دریا، می کوفت سر را
بر سنگ ساحل، چون سوگواران؛
شب ها که می خواند، آن مرغ دلتنگ،
تنهاتر از ماه، بر شاخساران؛
شب ها که می ریخت، خون شقایق،
از خنجر ماه، بر سبزه زاران؛
شب ها که می سوخت، چون اخگر سرخ
در پای آتش، دل های یاران؛
شب ها که بودیم، در غربت دشت
بوی سحر را، چشم انتظاران؛
شب ها که غمناک، با آتش دل،
ره می سپردیم، در زیر باران؛
غمگین تر از ما، هرگز نمی دید
چشم ستاره، در روزگاران !
ای صبح روشن ! چشم و دل من
روی خوشت را آئینه داران !
بازآ که پر کرد، چون خنده تو
آفاق شب را، بانگ سواران !
سینا
جمعه 29 مهرماه سال 1390 ساعت 12:10 ب.ظ
دیگر عشقی عیان نمی بینم
عاشقی در جهان نمی بینم
در سراپرده قساوت ابر
ذره ای آسمان نمی بینم
قهرمانان، شبانه پژمردند
سروری قهرمان نمی بینم
زین غزل های روزگار خزان
وصف ملک کیان نمی بینم!
در جریانی که بعد می آید
جز غم این زمان نمی بینم...
سینا
جمعه 15 مهرماه سال 1390 ساعت 03:30 ب.ظ
صدا کن مرا
صدای تو خوب است
صدای تو سبزینة گیاه عجیبی است
که در انتهای صمیمیت حزن میروید.
در ابعاد این عصر خاموش
من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنهاترم.
بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است
و تنهایی من شبیخون حجم تو را پیش بینی نمیکرد.
سینا
یکشنبه 10 مهرماه سال 1390 ساعت 02:32 ب.ظ