تکیه کردم بر وفای او، غلط کردم، غلط
باختم جان در هوای او، غلط کردم، غلط
عمر کردم صرف او، فعلی عبث کردم، عبث
ساختم جان را فدای او، غلط کردم، غلط
دل به داغش مبتلا کردم، خطا کردم، خطا
سوختم خود را برای او، غلط کردم، غلط
اینکه دل بستم به مهر عارضش، بد بود، بد
جان که دادم در هوای او، غلط کردم، غلط
همچو وحشی رفت جانم در هوایش، حیف، حیف
خو گرفتم با جفای او، غلط کردم، غلط
گاهی غلط هم کافی نیست...
آپم.. فرصت شد سری بهم بزن..
آپم
چرا دیگ نیسی؟
پیشاپیش عید مبارررررک
صد بار هم پیش آید. خوش آید از این قسم غلط کردن ها...
همه شور و زیبایی در دل این غلط کردن ها نهفته...
بر روی, ریل زمان لنگ لنگان, راه میروم آخرین ایستگاه را میشود دید
دلگرمی هایم همان چوب دستیست که دیگر ,راه خانه را به تنهایی می یابد
بی من
بی او
کسی, فکر ما شدن نیست.....